تولدمه .یک سال بزرگتر شدم .....
برای خودم باید تولد بگیرم هنوز کسی به من تبریک نگفته که تولدم مبارک باشه
پس خودم به خودم میگم تولدم مبارک
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی
بیا شمع ها رو فوت کن که صد صد صد صد سال زنده باشی ........................
آهسته تر بیا
با شور دردناک نفس های گرم تو
بی تاب می شود .
آهسته تر بیا،دلواپسم نکن،
برای خاطره بازی
فرصت ، همیشه هست .
احساس می کنم
ثانیه ها گرم می شوند
فرار می کند
آغوش می شود تمام تنم از نگاه تو
جایی برای کلام نیست
میان چشم های عاشق ما
حرف می زند
برگ می خورد وقتی تو می رسی
لبخند ، با تو می رسد
احساس می کنم
جایی ، میان پلک های مدام اضطراب
برای ما ساخته اند
احساس می کنم
ما را درون هاله ای از عطر و آرزو
انداخته اند .
وقتی تو می رسی
عاشق تر از همیشه ی حرف ها،حرف می زنم
شیرین تر از همیشه ی بغض ها،بغض می کنم
وقتی تو می رسی
من، به تمام آنچه دوست دارمَش
می رسم...!
به تکاپو می افتی...در غربت بیابان ,در کوچ شبانه پرستوها
در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردی.
دیر شده خیلی دیر
هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردا یی وجود ندارد
سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی
و یا شاید نمی فهمیدی