امروز اصلا حالم خوب نیست یه اتفاقی افتاده که قابل گفتن نیست
من به خاطر اینکه این اتفاق افتاده خودم و مقصر میدونم نمیدونید چه حالی دارم
وقتی تو زندگی به کسانی اعتماد میکنید و فکر میکنید که اونها واقعا خطا نمیکنن اما وقتی عکس اون رو متوجه میشید داغون میشید
نمدونید چی باید بگید چکار باید بکنید از کی کمک بخواهید
وقتی میفهمید یه مطلبی رو در مورد اون طرف واقعا ازش زده میشید دیگه نمیخواهید باشه
دیگه ازش بدتون میاد
دوست ندارید که از حالش خبر دار شید
خیلی بده که اون طرف با شما و دوستان شما بازی کنه
وقتی که بازی تموم شد بگه من بردم پس من میرم شما ها بمونید با تخیلاتتون با تمام
فکرهای پوچتون با همه رویاهای اشتباهتون
اره
ادم ها فقط خوشی و خوشحالی خودشونو در نظر میگیرن و به طرف مقابلشون نگاه نمیکن که داره خورد میشه میشکنه بعدش وقتی خسته میرن و ما رو با تمام اون ویرانی ها تنها میزارن
چه دنیای بدی شده .....
دعا کنیم برای همدیگر...
که دیگر نامردی در دنیا وجود نداشته باشه .......
درست میشه .
خیلی سعی کردم ولی نشد خسته شدم